سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دوچرخه زندگی

شهادت هم یه جور شهوته...

خاکریز مال ما شده بود. خط آرام بود... یک عده با حواس جمع عراقی ها را می پاییدند. من و اصغر قدم زنان آمدیم لب کانال... داشتم آسمان را نگاه می کردم که اصغر یکدفعه دست برد توی یقه اش، پلاکش را کند و در دستش گرفت.

تعجب کردم.

    گفتم: اِ... چی کار داری می کنی اصغر؟

با حالت عجیبی که هرگز تا آن موقع ندیده بودم، گفت:

    شهادت هم یه جور شهوته. می خوام گمنام بمیرم تا اسیر این شهوت نباشم.

(کوچه نقاش ها؛ خاطرات سید ابوالفضل کاظمی)


نویسنده: هومان ׀ تاریخ: پنج شنبه 91/7/13 ׀ موضوع: ׀ لینک این پست ׀ نظرات ( )
<      1   2   3   4   5   >>   >


© All Rights Reserved to 6hooman9.Parsiblog.com \ Theme by:
bahar-20 . com