دوچرخه زندگی

از در دل در آی...

از در دل در آی، تا جانم/ همچو پروانه بر تو افشانم
چون نماند از وجود من اثری/ پس از آن حال خود نمی دانم
در حضور چنان وجود شگرف/ چون نمانم به جمله من مانم
کی بود کی بود که پیش رخت/ بدهم جان و داد بستانم؟
آب چندان بریزم از دیده/ کاتش روز حشر بنشانم
منم و نیم جان و چندان عشق/ که نیاید دو کون چندانم
جان را از آن بر لب آمدست مرا/ تا به جانت فرو شود جانم
بند بندم اگر فرو بندی/ روی از روی تو نگردانم
همچو عطار مست و جان بر دست/ پیش تو «ان یکاد» می خوانم


نویسنده: هومان ׀ تاریخ: سه شنبه 89/5/5 ׀ موضوع: عشق، جان، دل، پروانه، مست، وان یکاد ׀ لینک این پست ׀ نظرات ( )


© All Rights Reserved to 6hooman9.Parsiblog.com \ Theme by:
bahar-20 . com